تکپارتی لینو(وقتی...)

تکپارتی لینو(وقتی ح.امله بودی و اون...)

وقتی حامله بودی و اون خارج از کشور بود.


روی تخت نشسته بودم و به این فکر میکردم که چرا لینو همش کار داره و به منو بچش اهمیت نمیده.
در حال فکر کردن بودم که دردی رو در ناحیه ی شکمم حس کردم. دستمو گذاشتم روی شکمم و شروع کردم به حرف زدن با بچه کوچولوی خودم.
ا.ت:کوچولو هنوز وقتش نیست یکم دیگه صبر کن.
دوباره دردی بدتر از درد قبلی رو حس کردم و ناخودآگاه جیغ کشیدم و شروع کردم به گریه کردن.
با اینکه خیلی درد داشت ولی با لگد زدنش ذوق میکردم.همینطور که گریه میکردم لبخند زدم(فاز این خانوم چیست؟.گریه می‌کنه یا میخنده؟)
بلند شدم تا برم(نمیدونم چیکار)کنم که دوباره دلم درد گرفت و روی زمین افتادم...مثل اینکه این بچه الگوش بروسلیه...(بروسلی مناطق محروم)
از درد روی زمین افتاده بودم که صدای در رو شنیدم...میدونستم لینوعه

ویو لینو*
من برای اجرای آهنگ جدیدمون به ژاپن رفته بودم و زن حامله ی خودم رو تنها گذاشته بودم که این منو نگران میکرد.
بعد کلی کار خسته کننده،ساعت 9 شب به کره برگشتم.
کلیدو داخل در انداختم و بازش کردم.چند بار ا.ت رو صدا زدم که جواب نداد
لینو:شاید خوابیده...
به سمت اتاق رفتم که ا.ت رو در حالی که روی زمین افتاده و داره گریه می‌کنه رو دیدم.رفتم سمتش...
لینو:ا...ا.ت چیشده؟
ا.ت:(در حال آبغوره گرفتن)
لینو:دلت درد میکنه؟بریم بیمارستان؟وقتش شده؟
ا.ت:انقددد سواللل نپرسسس.مگههه نمیبینییی دارممم میمیرممم(این حرفشو با داد و جیغ گفت که فکر کنم گلوش به هفت روش سامورایی جر خورد)

ا.ت رو بلند کردم و بردمش سمت ماشین.گذاشتمش داخل ماشین و خودمم سوار شدم.
کل راه رو ناله میکرد که بعد چند دقیقه رسیدیم.
.

.

چند دقیقس که ا.ت داخل اتاق عمله و فقط صدای جیغش میومد...تحمل نداشتم و از این ور سالن به اون ور سالن میرفتم(برادر خسته نشدی؟)
دکتر از اتاق اومد بیرون که رفتم سمتش
لینو:آ..آقای دکتر حالش...
دکتر:حال هردو خوبه..میتونید برید داخل و ببینیدشون

از دکتر تشکر کردم و رفتم داخل اتاق...ا.ت چشماشو بسته بود.رفتم سمتش و دستشو گرفتم.
بچه رو آوردن و به دست من دادنش...واقعا ناز بود...مثل ا.ت بود...لبخند زدم و به ا.تی که داشت به ما لبخند میزد نگاه کردم...این تنها چیزیه که تو عمرم بهترین بوده...خانواده...

(پایان)


نویسنده:اینو واقعا خراب کردم😅
دیدگاه ها (۲)

اولین سوالی که وقتی این ویدئو رو دیدم تو ذهنم اومد:لینو تو ک...

سلام.من لی مین هو هستم.از کیپاپ فعالیت میکنم.برای مثال:فیک،و...

سناریو استری کیدز(وقتی با هم لج بودید و تو..)وقتی باهم لج بو...

سناریو استری کیدز(وقتی تورو کنار یه پسر میبینن و...)

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

پارت ۸۶ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط